شصت و شش - چهل تیکه

 

 

-     بعد از یک هفته غیبت رفتم آزمایشگاه ، مسئول آزمایشگاه میگه :به به ، رسیدن بخیر خانوم میم.به خدا اینقدر جاتون خالی بود ، نه بشر میشکست ، نه دستگاه ها خراب می شدن ، اصلا حال نمیداد!

 

-     نمونه ها رو که میذارم توی دستگاه ، میرم یه گوشه میشینم و با موبایلم ور میرم و خودمو مشغول نشون میدم تا از شر کرم ریختنای این پسرای فسقل سال اول،دومی در امون باشم ، نیم ساعت نگذشته که دمای دستگاه از حد خاصی میره بالا و در ظرف چند ثانیه بوی تند حلال آزمایشگاه رو پر می کنه ، بدو بدو میرم و دستگاهو خاموش می کنم و همه ی تهویه ها رو روشن می کنم و پنجره ها رو باز می کنم ...دوستان عزیز سوژه ی خوبی  پیدا کردن و هر دو ثانیه یه بار یکیشون میگه : زنگ بزنم آتیش نشونی؟! ، چندتاشونم میخان کلاسو تعطیل کنن چون که امنیت جانی ندارن ! بعد حالا خجسته احوال تر از همه شون کدومه؟ اونی که توی اوج بدو بدوی من و چشای اشک آلود از بخار حلال و سرفه ، اومده یه کاغذ گرفته طرف من میگه خانم میتونم شمارمو بهتون بدم؟! 

 

-     توی کریدور دانشگاه دارم با دوستم حرف میزنم که مسئول یه آزمایشگاهی که تابستون توش کار میکردم رد میشه و با کلی اخم و تخم میگه دو ماه پیش دو تا بشر کثیف جاگذاشتی بیا بشورشون! بعد که میرم بشورمشون هنوز دست نزدم بهشون میاد از دستم می قاپدشون و اصرار در اصرار که بیخود خودتو خسته نکن ، میندازیمش دور! مگه دو تا بشر چه ارزشی داره؟! یعنی در حدی که آخرشم نمیذاره بشورم! ... یارو رسماً موجیه!

 

-     درِ  مخزن های دستگاه رنگرزی خیلی محکم بسته میشه، هرروز معرکه ای دارم سرِ باز کردن اینا ، اونوقت این پسرای همکلاسی دوست داشتنی من میان منو دوره می کنن و ادای منو در میارن که خانوم میم! خودتون که نباید بچرخید، در مخزن باید بچرخه! ، به قول یکی :"مملکته داریم؟" ، البته بماند که آخرشم خودشون با هزار جور جون کندن بازش می کنن!

 

-     استاد  اومده توی آزمایشگاه و داره واسه یه پسره یه سری محاسباتو توضیح میده ، بعدشم میگه اگه فلان جاشو نفهمیدی از خانوم میم بپرس ... حدوداً یه ماه میشه که روزی پنج بار دارم به اشکالای شازده جواب میدم!یعنی میخاد دو دوتا چهارتا کنه هم میاد میگه من اشکال دارم!

نظرات 8 + ارسال نظر
Sin Sad Mim جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.SinSadMim.com

:))
یعنی ته خاطره اس این آزمایشگاه رفتنت :دی از همش باحال تر اون مسئول آزمایشگاهه است که گیر داده بیا بشر بشور !

Sin Sad Mim جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.SinSadMim.com

در مورد پست فون بوک موبایل هم اومدم نظر بدم دیدم کامنت هاش غیر فعاله !
من بر خلاف شما یه ایده ای دارم ! هر چند وقت یه بار کل فون بوک موبایلم رو پاک میکنم ! حتی شماره خونمونو ! بعد دونه دونه ملت که زنگ میزنن سیو میکنم ! اینجوری اون آدمایی که هیچ وقت به آدم زنگ نمیزنن اتوماتیک پاک میشن از توی کانتکت ها ! بعد یه باحالی ای هم داره ! اونم اینکه هی ملت زنگ و اس ام اس میزنن و هی تو میگی : شما !؟ من همه شماره هام پاک شده ! لطفا خودتون رو معرفی کنید ! بعد یارو خودشو معرفی میکنه و تو حس میکنی با یه آدم جدید آشنا شدی

fatemehsheikholeslami پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:38 ب.ظ

سلام تا زمانی‌ که پول وجود داشته باشد مشتریان محلی رفتار صحیح پیش گرفته و به آنچه به آنها گفته شده عمل میکنند و کشورهای دیگر چشم و گوششان را بسته و مسائل را نادیده میگیرند نه برف و باران و نه ظلمات شب نمی‌تواند نیروهای سپاه قدس را از انجام وظائف محلوله شان باز دارد.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:38 ب.ظ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:38 ب.ظ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:39 ب.ظ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:40 ب.ظ

fatemehsheikholeslami پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام تا زمانی‌ که پول وجود داشته باشد مشتریان محلی رفتار صحیح پیش گرفته و به آنچه به آنها گفته شده عمل میکنند و کشورهای دیگر چشم و گوششان را بسته و مسائل را نادیده میگیرند نه برف و باران و نه ظلمات شب نمی‌تواند نیروهای سپاه قدس را از انجام وظائف محلوله شان باز دارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد